
رضا قيصريه معتقد است، براي نوشتن رمانهاي چندجلدي بايد آنقدر مطلب باشد كه نويسنده بنويسد و از طرف ديگر مخاطب آن نيز وجود داشته باشد.
اين داستاننويس و مترجم در گفتوگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، تصريح كرد: امروز اگر نويسندهاي هم رماني چندجلدي خلق كند، مخاطبي براي خواندن آن وجود ندارد و نويسنده خود را به نوشتن رمان چندجلدي ديگري مقيد نميكند؛ چرا كه ديگر زمانه رمان حجيم نيست و اين نوع كار وقت زيادي از نويسنده و خواننده خواهد گرفت.
او متذكر شد: اگر زماني رماني 10جلدي خلق ميشد، نويسنده به اقتضاي زمانهاش آنچه را ميخواست، مينوشت، ولي امروز ديگر آن الزام وجود ندارد.
وي ادامه داد: امروز ديگر كسي حوصله و وقت خواندن 10 جلد رمان را ندارد و نسل جديد داستاننويسان نيز بيشتر داستان كوتاه خلق ميكنند؛ چرا كه اين نوع ادبي در ايران كمكم دارد شناخته ميشود و جاي خود را آرامآرام پيدا ميكند؛ از جانب مخاطب نيز استقبال بيشتري ميشود.
قيصريه همچنين يكي از دلايل خلق نشدن رمان حجيم را در ايران، نداشتن مخاطب دانست و توضيح داد: در جامعه امروز ما تنها عدهاي مشخص كتاب ميخوانند و به طور كلي ما خواننده نداريم. جوانان ما به ندرت رمان ميخوانند و آن دستهاي هم كه ميخوانند و علاقه نشان ميدهند، بسيار كماند. از سوي ديگر تيراژ كتاب در سطح بسيار پاييني است. وقتي كتابي دوهزار نسخه تيراژ دارد، تازه ميگويند، اين اثر پرفروش بوده؛ در حالي كه تيراژ كتابها در خارج از كشور بالاي 10هزار جلد است.
او با اشاره به سانسور، اين موضوع را يكي ديگر از دلايل خلق نشدن رمان بلند و هر اثر ديگري ذكر كرد.
وي معتقد است: براي خلق آثاري از اين دست بايد ابتدا بايد وضع خواندن و مطالعه در كشور درست شود تا نويسنده براي خلق اثر انگيزه داشته باشد. رمان بلند اتفاقا خلق ميشود، اما ما خواننده بالفطره نداريم.
نگارنده «كافه نادري» با اشاره به نداشتن نويسنده حرفهيي در ايران، گفت: ما نميتوانيم نويسنده حرفهيي داشته باشيم، چرا كه خواننده حرفهيي نداريم. ضمن اينكه فاقد سيستم نقد خوب هستيم. درواقع در ايران برخوردهاي نقد با داستاننويسي درست نيست. امروز بايد بررسي كرد كه مردم ما چرا داستان عامهپسند ميخرند و ميخوانند. در نقد به جاي پرداختن به اين مسائل، بررسي شخصي وجود دارد و به اين پديده به عنوان يك پديده اجتماعي نگاه نميكنند.